alt text
احسان شریعتی
فیلسوف ایرانی

همین حالا با من تماس بگیرید



 

شبکه‌های اجتماعی

بستن
9 اسفند 1399
ثبت دیدگاه

ارزش هرکس به زیباورزی کار اوست

به‌مناسبتِ روزِ‌ پدر
در روز دراویش درویشی در زندان می‌میرد. در روز «پدر» معنوی، امام علی، خبر درخواست انحلال جمعیت دانشجویی امام علی منتشر می‌شود! کشور ما سرزمین ناسازواره‌های متناقض‌نما(پارادکسیکال)است.

روز پدر

موج ارسال ‌پیام‌های تبریک «روز پدر» در ایران، در میلاد مولای موحدان و نماد «آزادگی، عدالت‌خواهی، و معنویت»، این پرسش را دیگربار برمی‌انگیخت که نظر به منزلت والای امام اول در میهن ما و معیار و مُدلی که یاد و ذکر او برای قیاس و داوری پیش روی شیعیان می‌نهد، این فاصله‌ی عظیم میان وضع و نظم موجود و موعود از کجا برمی‌خیزد؟
ما، «علیِ» شریعتی را ارج‌ می‌شناسیم که «انسانی مافوق بود و نه مافوقِ انسان». چه، در عمل، نمود و نمادِ سه بُعد وجودی و ساحتِ آرمانیِ «آدمیّت» بود: 
•  «آزادی‌خواهی»(با محکِ تحمل آزادی مخالف در زمانِ زمام‌داری تا مرزِ برداشتن اسلحه)؛
•  «عدالت‌طلبی» (برابری حقوقی شهروندان در برابر قانون، مساوات‌طلبی اقتصادی، و دفاع از مصالحِ اکثریتِ جامعه در برابرِ فساد قدرت و ثروت)؛
•  و «معنویت‌مداری»(که با آزادگی اخلاقی آغاز می‌شد و به استعلایِ عرفانی و رستگاری معنوی فرامی‌رویید). 
این چهره از «امامِ انسان» را همچنین با دوستانش می‌شد بازشناخت، و البته بیشتر با دشمنانش: «قاسطین»(ستمگرانِ ‌سلطه و سرکوب)، «ناکثین»(پیمانِ شکنانِ عدالت، استثمارگران)، و «مارقین»(واپس‌گرایانِ بنیادگرا).
در برابر این سیمای آرمانی، علیِ تشیعِ صفوی در تاریخ برساخته شد که در لوا و قبای اسلام، برتری و فضیلت‌اش بر انگاره‌ی سلاطینِ جبّار، در جنگ و سلاخی معاندان بود و بازتولیدِ نظامِ طبقاتیِ باستان (سلسله‌مراتبِ « اشراف، امیران و موبدان»)، و جزمیّت، قشری‌گری، و عدمِ مدارای کلامی، شرعی و فقاهتی.
و طبیعی است که ما این تصویر دوم را (به‌رسمیّت) نشناسیم، برغم قدرتِ تاریخیِ راویانِ متکی به انحصارِ تفسیر و بسیجِ عوام. زیرا از روزِ نخست،  «پدرانِ» آموزگارِ ما، با الفبایِ دیگری زبان و واژگانِ دینی و مذهبی را به ما آموخته بودند: 
«نیست بر لوحِ دلم جز الفِ قامتِ دوست، چکنم حرفِ دگر یاد نداد استادم!»
«دوست» (ولی) برین، نزدیک عاشق (قریب و حبیب)، مقتدرترین «پدر» (قادرِ قاهر و..) یا مهربان‌ترین «مادر» (ارحم الراحمین) آسمانی نیست (به‌خلاف نظریه‌ی فرویدی خدا-«پدرِ دگرچهر»). ربّ، فراجنسیتی است و نقش او آفرینندگی (خلق) و آموزگاری(تعلیم). چنان‌که معنای «دین»، در قاموس جهان‌بینی توحید، همان «عدالتِ» جهان‌روا ست (و مگر «ندیده‌ای چه کسی دین را تکذیب می‌کند؟ آن کو رسیدن طعام به گرسنگان را مانع می‌گردد!»، قرآن)، و معنای مذهب «راه»یابی و معنای «شریعت»، یافتن مسیر رود بسوی سرچشمه‌، و معنای «عبودیتِ ربوبیّت»، هموارسازی آن‌گونه رفتن که در آن «راه و رهرو و مقصد» یکی شوند، و پیآمدِ این یکتایی نیلِ به «یکتویی» باشد، و محصول اجتماعی جهانبینی را برابری جهانیان در برابر یگانگی عالمِ وجود بداند و جامعه‌ای بسازد مبتنی بر «کتاب(آگاهی)، ترازو(عدل حقوقی و قسط اقتصادی)، و آهن(توسعه)».
و در برابرِ این دین البته، باز آن دینِ دیگرِ تاریخی قرار دارد که با انسدادِ جوشش نخست، تصلبِ پویشِ بعدی، انحراف راست‌کیشی، حقیقت آیین را با واقعیت و به‌مصلحتِ خویش می‌پوشاند (دینِ کفر)، و نظام شرک را این‌بار در پوشِ‌ توحید باز برمی‌سازد؛ دین پدرسالاری و نرینه‌مداری و...
روز «پدر» را به جوان‌مردان «آزاده، عدالت‌جو، و عارفی» تبریک می‌گوییم که نیک می‌دانند: 
» شناخت علی «ذهنیت» است، و حبّ علی، «احساس»، تشیعِ علی اما، «عمل» است!« 
(ش.م.ع.، م.آ.26/197)
***
*  «قیمه کل إمرء ما یحسنُ» (نهج، حکمت 73)



فرم ارسال دیدگاه