5 خرداد 1399
ثبت دیدگاه « دیگران را عید اگر فرداست، ما را این دَمست
روزهداران ماهِ نو بینند و ما ابرویِ دوست »
🔸فرارسیدنِ عیدِ «فطر» (break، گسست، وقفه، و نوآفرینیِ سرشت) را به آنهایی تبریک میگوئیم که رمضانِ پس از قرنطینه، برایشان ماهِ «گسست» با عادت بوده است و «وقفه» در روزمرّگی و «درنگ» برای دگرآفرینی و «مکث» برای درافکندنِ طرحی نو، و نه آنها كه همیشه و همهجا سردرآخورِ نظاماتِ حاکم دارند و همواره به دعوتِ مقامات برایِ ازسرگیریِ روالِ سابق لبیک میگویند، گویی آب از آب تکان نخورده و اوضاع کماکان آرام و کمافیالسابق بر وفق مراد است. اینان را نه تاجِ کرونا به شک و تردید وامیدارد و نه بهطریق اولی، تختِ رمضان!
🔹اگر لنین زمانی فرموده بود: «واقعیتها سرسختاند»، مسئولانِ ما غالبا تا كنون چنین پاسخگفتهاند که: «بدا بهحالِ واقعیتها»! اما آنکو از کوچهیِ واقعیت میگذرد، باید سخت برحذر باشد که «سر نشکند دیوارش»!
اقلیت (یا اکثریتی؟) از مردم اما همچنان، «از دینِ ملوکشان» پیروی کرده و میکنند و خواهند کرد. اینان نوعی از آدمهای تحتِ نظام اند که اقلیتی قوی و پُرشمار را در طولِ تاریخ تشکیل دادهاند (و در تقسیمبندیِ چهارگانهی «آدمها»یِ کویرِ شریعتی هم نمیگنجند، حتی در نوعِ سوم آدمها*).
🔸اگر معنای ِ«عید» جشنِ بازگشت برای ازسرگیریِ دوباره است، معنایِ «فطر» گسست با «عادت» و اعتیاد به گذشته است و در هر دو واژه «نوآفرینی» مفهومِمشترک.
🔹در این روزها، همزمان با چهلوسومین سالگردِ هجرتِ دکتر شریعتی، «برآمد» (یا جمعبندیِ) سمپوزیومِ موسوم به «نوشریعتی» منتشر میشود، زیرِ عنوان (و با محوریتِ ایدهیِ مرکزیِ) «ابداعِ خویشتن» (برگرفته از تعبیر شریعتی در کویر: «ابداعِ حقیقتِ خویش»، نگا. م.آ.۱۳، «هبوط»، ص۱۳۵). «ابداع» (invention) نوعی نوآفرینیِ بنیادی است ،مانند «خلق» (ایجاد از نیستی ex nihilo). «خود» اما در اینجا از نیستی و یا در خلاء برساخته نمیشود (به سبکَ دکارتی و سوبژکتیویستیِ مُدرن). انسان، در اینجا هنرمندی است که در بازسازیِ (درگیری و آشتیِ) طبیعت با سرشتِ (فطرت) انسانی خود، «حقیقتِ» خویش را «ابداع» میکند (یا از نو بازمیآفریند).
🔸شرطِ لازم برای بازگشت به جامعه و طبیعت و «ازسرگیری» کارها و امور گذشته، ترک عاداتی است که زیستگاه و باهمستانِمان را تاکنون تحملوتداومناپذیر ساخته بودند.
و اما شرطِ کافی برای آغازی دیگر، گزینشِ بینش و منش و روشی دگرگونه است. دیگر با همان سبک و رفتار و رویکردهای گذشته نمیتوان غیرمسئولانه، همچون مسئولانِ موقعیتِ تاکنونی (که محصولی جز تجمیعِ مشکلات و بحرانهای تودرتو نداشته)، شعار «استمرارگرایی» سر داد. ابداعِ دوبارهیِ «حقیقتِ» خویشتن، در گفتگویِ منطقی با «دیگری» و در تعاملِ طبیعی و فطری با هستی، همان تغییروتحولِ بنیادینی است كه بیش از پیش بدان نیازمندیم.
جشنِ گسست و عیدِ بازگشت برای بازآفرینی و درافکندنِ طرحی نو در عالم و آدم را به گروندگان و مؤمنانِ این راه و رسمِ همزمانْ نوین (بدیع) و قدیم (فطری) تبریک میگوییم.
***
* توضیح: چهار نوع از (بودن و نبودن یا حضور و غیابِ) «آدمها» در کویر:
۱- آنها که ظاهری چشمگیر دارند (زیادی هستند)، اما در واقع میانتهیاند (نیستند)؛
۲- آنها که بهدلیلِ تواضع، ظاهرا نیستند یا بهچشم نمیآیند اما درونی گسترده و فراخ برای جستجوگران دارند؛
۳- آنها که «وقتی حضور دارند، بیشتر هستند تا وقتی که نیستند»
(و بخشی از همینها، وقتی که هستند هم نیستند، با اینکه در شمار بسیارند و شامل چهرههای سرشناس و..)؛ و بالاخره،
۴- آنها که «وقتی غایباند بیشتر هستند تا وقتی که حاضرند!»
(نگا. م.آ. ۱۳، «آدمها و حرفها»، تهران: چاپخش، چ۳۳، ۱۳۹۲، صص۵۵۶-۵۶۰ )