alt text
احسان شریعتی
فیلسوف ایرانی

همین حالا با من تماس بگیرید



 

شبکه‌های اجتماعی

بستن
24 خرداد 1399
ثبت دیدگاه

هدی صابر، نمونه‌ی کُنش‌گری چندساحتی (فرهنگی، اجتماعی، سیاسی)

هدی صابر

🔹🔸متن سخنرانی  در نشست یادمان هدی صابر که بر روی صفحه  اینستاگرام خانم فیروز صابر برگزار گردید.

🔸بنام خداوند هستی و هم راستی
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى (۱)
«فتوّت‌دار آن باشد که او را، اگر مال‌ست و گر جان در میان‌ست» (۲)

🔹امروز سالیاد جوان‌مردِ رادمنش، معلمِ شهید هدی صابر را در شرایطی بزرگ می‌داریم که جامعه و بویژه نسلِ جوانِ ما، بیش از پیش نیازمندِ شناختِ «نمونه»هایی چون هاله سحابی‌ها و هدی صابرهایند. منظور از نمونه، همان اُسوه، الگو یا مُدل‌های تحقق‌یافته، عینی و انضمامیِ ارزش‌ها و ایده‌های انتزاعی است و نه «اسطوره»سازی مطلق از انسان‌های همواره جایزالخطا و دارای ضعف و نقدپذیر.

🔸برای نمونه، موضوعِ قصه‌ی «معلم، و حسن و محبوبه» به‌روایتِ دکتر شریعتی(چنان‌که داستان دختری «در باغ ابسرواتوار» و یا نامه‌نگاری به فرزند همچون نسل فردا)، با الهام از زندگی و سرنوشت دو تن از شاگردانش، سبک پرداختن به همین نمونه‌سازی انضمامی از ارزش‌ها بود و نه نوعی نمادپردازی اسطوره‌ای و خیالین از افراد واقعی و شخصیت‌های زمینی.

🔹برای کسب این شناخت، نخست می‌بایست تبارشناسی کنیم، یعنی آن حافظه‌ی تاریخی‌ای را بشناسیم که سازندهٔ «هویتِ» فرهنگی-اعتقادی و سیاسی-اجتماعی این «شخصیت‌»های معاصر ما به شمار می‌آید:
1)  به‌لحاظِ سیاسی، شهید هدی صابر یکی از تلاش‌گران یا مبارزانِ جنبش ملی-مردمی (ناسیونال-دموکراتیک) ایران‌زمین است در راهِ کسب استقلال و آزادی، که از عصر مشروطه تاکنون (با گذر از جنبش‌های منطقه‌ای، نهضت‌ملی‌شدن صنعت نفت، جنبش مسلحانه اواخر دهه ۴۰، انقلاب ۵۷، و جنبش اصلاحی دهه ۷۰)، استمرار یافته است. این جنبش‌ها به‌خلاف آنچه برخی از نیروهای غیردموکراتیک می‌کوشند وانمود کنند، برغم طی کردن ادوار تاریخی گوناگون و تغییر و تعمیقِ نگرش‌ها و رویکردها و مطالبات، جملگی یک هدف مشترک را تعقیب می‌کرده‌اند و مردم ایران از خلال این نهضت‌ها خواستار استقلال و آزادی، عدالت و توسعه‌ یا در پیش گرفتن راه رشدی پایدار و متوازن، مترقی و تعالی‌بخش، بوده‌اند. با اینهمه می‌دانیم که برغم پیشگامی و قدمتِ تاریخی و همه‌ی دستآوردها، جنبش ملی و مردمی در کشور ما غالبا و در مجموع، موفق و کامیاب نبوده است (که در جای دیگر به تحلیل علل و دلایل آن می‌پردازیم)؛
1)  به‌لحاظِ اجتماعی: جنبش عدالت‌خواهانه‌ی این سرزمین، از زمانِ مزدک تا بابک و از ابوذر در صدر اسلام تا خداپرستانِ سوسیالیست و تا مجاهدینِ صدر (نسلِ حنیف) و تا سوسیال‌دموکراسی رادیکال معنوی (تثلیثِ «عرفان، برابری، آزادیِ» شریعتی)، و به‌طورکلی، مجموعه‌ی جنبش‌ها و مبارزاتِ اقشار و طبقات زحمتکش، دهقانی، کارگری، و ..، نشانگرِ حضورِ یک جنبشِ مطالبه‌گرِ قوی برایِ تحققِ عدالت در عصرِ قدیم و دموکراسیِ اجتماعی در عصرِ حدید در این سرزمین بوده است.
2)  و بالاخره، به‌لحاظِ فرهنگی: نمونه و موردِ هدی صابر، نمایانگرِ تداوم سنتِ «فتوّت» یا آئین جوان‌مردی و «سنّتِ پهلوانی» ایرانی است که علاوه بر جنبه‌ی ملّی، نسبتی با تصوّفِ ایران و تشیعِ اسلام نسبتی دارد  و در عصر جدید به نوعی نواندیشی دینی می‌رسد که از زمان سیدجمال شروع شده و با اقبال قوام فلسفی یافته و در شریعتی به هیئتِ یک مکتب ارتقا یافته‌است.
پرداختن به این سه بُعد را ما در زندگی، مبارزه، کار، و تلاش فکری و معنوی هدی صابر به‌شکلِ «متعادل» می‌بینیم؛ و همین موضوعِ سخن و پرسش و تأمل امروز من و ماست. تعادل یعنی توانِ برقراریِ نسبتی متوازن میانِ چند بُعد و ساحتِ وجودی که کمتر در شخصیت‌ها و جنبش‌های تاریخی شاهد آن هستیم. این تعادل منتجهٔ جهانبینی «توحید» است که خروجی آن به قول متکلمان معتزلی «عدل» در عرصهٔ اجتماعی و «اعتدال» انسانی است.

🔸یک موّحدِ یکتاپرست که در سیری استعلایی به «یکتویی» در منش و خُلق-و-خو و رفتاری هماهنگ با هستی و دیگری و به وحدتی در میانه‌ی من‌های متکثر می‌رسد، در حرکتِ بازگشتِ نزولی، قدرِ هر یک از ساحاتِ وجودی و تک‌تکِ ذرّه-لحظه‌ها و هستندگان را می‌داند، یعنی می‌شناسد و به‌شمار می‌آورد.
مبارزهٔ سیاسی اگر با کار اجتماعی و این دو اگر با ارزیابی نفسانی مستمر و پرسشگری دایمی فکری همراه نباشد، می‌تواند انسان‌های تک‌ساحتی خطرناکی را بسازد که در تجربه‌ی تاریخی دیده‌ایم.



فرم ارسال دیدگاه