2 شهریور 1401
ثبت دیدگاه از آن پس نمیرم که من زندهام که تخم سخن من پراگندهام
خبر درگذشت ه. الف سایه در این روزهای سراسر سوگ نیز تلخ بود. زیرا هرچند پیش او مرگ «سادهترین مسئله و سهلتر از کندن یک برگ» بود، اما غمانگیز رفتن یک شاعر بزرگ ملی-مردمی، غزلسرای «نهالکهای بی برگ ما» بود که «به باغ میاندیشید» و... کمانداران کمینکرده در پشت درش.
اگر مرگ هر شاعر بزرگ روز عزای زبان و فرهنگ ملی است از آنروست که زبان گوهر فرهنگ است و ذات زبان در هر زمان، در شعر نطفه میبندد و شعر خمیرمایهی اندیشه و ادب و آداب و رسوم و سبک زیست و سکنی گزیدن خلقها در دوران های تاریخ است.
سایهی «برگهای کنده در آب» روان رودخانهی بزرگ فرهنگ و ادبیات ایرانزمین و تاریخ تلاشهای مردم این سرزمین همواره پیدا و پویا و مستدام خواهد ماند.