alt text
احسان شریعتی
فیلسوف ایرانی

همین حالا با من تماس بگیرید



شبکه‌های اجتماعی

بستن
23 دی 1401
ثبت دیدگاه

برای زندگی، علیه سیاست اعدام گستری

هر اعدام خاطره‌ی سهمناک تمامی مرگ(و میراندن‌)های پیشین را زنده می‌کند؛ زیرا به تعبیر شاعر حکیم شرق افراد یک جامعه اعضای یک پیکر اند و نیز از همین رو زمانی فیلسوف مغرب‌زمین در نقد عدالت کیفری می‌نوشت: «آن کو مجازات می‌شود شایسته‌ی مجازات نیست: او صرفا به‌مثابه‌ی ابزاری برای منع دیگران از برخی اعمال مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ مجازات و پاداش نه به خاطر آنچه از آن فرد است، بلکه به‌خاطر فایده‌ای، بدون  آن‌که مستحق آن باشد به او داده می‌شود،...، (زیرا) منفعت بشر ایجاب می‌کند که تنبیه و تشویق همواره پابرجا بمانند...» (نیچه، «انسانی، زیاده انسانی»، 105)

برای زندگی، علیه سیاست اعدام گستری

قاضیا‌نی که به‌سهولت حکم ستاندن جان‌های خداداده‌ی متهمان را صادر می‌کنند، به عواقب فجیع تصمیم‌شان وقوف ندارند؟ پس آنهمه شرط و شروط در همان فقه سنتی از باب احتیاط و در اثبات جرم برای رسیدن به «احوط»ها، در مواردی هزار بار پیش پا افتاده تر از حیات و ممات آدمیان، چگونه به این سرعت به اثبات جرم و گناه مهلک می‌رسند؟ و در صورت خطا در این گونه داوری ها بازگرداندن زندگی‌ها چگونه ممکن خواهد بود و آسیب‌های بعدی چگونه جبران‌پذیر؟ و دور باطل خشونت و انتقام کی و چگونه بسته خواهد شد؟

یکی از موارد عمده‌ی اعتراض های مردمی در آستانه‌ی انقلاب، علیه اعدام‌های بی‌رویه‌ در عصر پهلوی بود، اما سیاستِ «اعدام‌گستری» از فردای دگردیسی نهضت انقلابی به نظام فقاهتی بعدی به یک سنت قضایی رسمی تبدیل و ارتقاء یافت! و چنین انحراف و معکوس سازیِ انقلابِ «گُل علیه گلوله» (همچون  موارد سایر انقلاب ها)، البته از بهانه‌ی ضرورت بازدارندگی از «بازگشتِ ضدانقلاب» آغاز می‌شود و به بلعیدنِ «فرزندان انقلاب» می‌انجامد.

معنا و جهتِ جنبش مدنی جاری و به‌پاخاستن «برای» دفاع از منزلتِ «زن، زندگی، و آزادی» (در برابرِ ستمِ مردسالاری و مرگ‌گستری)، درخواست جهان دیگری است، دنیایی که در آن دیگر  از «اعدام» معترضان خبری مخابره نشود!



فرم ارسال دیدگاه