3 آذر 1399
ثبت دیدگاه نام و منزلتِ زندهیاد دکتر کاظم سامی در میان قربانیان سلسلهی قتلهای پوشیده و آشکار سیاسی طی چند دههی گذشته هنوز و همچنان در سایه و یا مغفول مانده است.
|
بستری شدن دکتر کاظم سامی پس از ضرب وشتم در اواخر دهه سی توسط ماموران که به پاره شدن پرده گوش او منجر شد و سپس به دلیل تزریق داروی اشتباه این گوش تا آخر عمر شنوایی خود را از دست داده بود
|
چهرهای که بویژه در روزگار عسرت ناشی از کشتار جمعی بیماری همهگیر و تنگنای اقتصادی-معیشتی کنونی، بیش از هر زمان شایستهی یادآوری ملی و ارجشناسی اخلاقی است. روانپزشکی که طرح ملی شدن طب، با هدف همگانی و رایگانسازی نظام درمانی کشور پس از انقلاب مدیون اوست. روشنفکری متعهد و تلاشگری پیگیر در جبههی ملی و مردمی که در طول زندگی خویش به آرمانهای «استقلال و آزادی، عدالت، توسعه و تعالی» وفادار ماند و نادم نشد. یکتاپرستی نواندیش و موّحدی مردمی که همراه وهمدوش رفیق همرزمش علی شریعتی، از عنفوان جونی در مشهد و از آغازهای «کانون نشر حقایق اسلامی» و «خداپرستان سوسیالیست» تا نهضت بیداری فکری، نوزایی فرهنگی و نوپیرایی مذهبی، بویژه طی سالهای سختکوشی حسینیهی ارشاد در دههی ۵۰، همواره حضوری فعال داشت.
خلاء چنین چهرههایی و ضرورت بازشناسی تاریخی این تبار ، بویژه در سپهر سیاسگذاریهای اجتماعی و اتخاذ مشی ملی و انسانی درمانی در دفاع از سلامت جامعه و اقشار و طبقات آسیبپذیر در شرایط فجیع کنونی که بحران حاد اقتصادی بر شکنندگی آن میافزاید، امروزه بیش از هر زمان دیگر احساس میشود.
نگرش و رویکردی که نشانگر سنخ و نوع جهتگیری جامعهمحور و آن سبک از عدالتخواهی مردمسالارانه دموکراتیک است که از سویی با دعاوی عوامفریبانه پوپولیستی و راستگرایانهی افراطی تفاوت ذاتی دارد، زیرا نسبتی وثیق با حقوق انسانی و آزادیهای شهروندی دارد (علاوه بر آنکه در این جهانبینی از پشتوانهی اخلاقی-معنوی دگرگونهای برخوردار است)؛ و از دیگرسو، با آن نوع از سبک نیکوکاری خیریهای و «حسناتی»، از اطعام گرسنگان تا دستگیری از مستمندان، با انگیزههای مذهبی و انساندوستانه، که ریشههای ساختاری بازتولید فقر و فلاکت را نشانه نگیرد و بند نثش ایوان باشد، در ماهیت و خط مشی، یکی نیست.
این نوع از عدالتخواهی تنها در متنی از توسعه و پیشرفت عمومی و همهجانبه اقتصادی-اجتماعی متوازن و متناسب با اقلیم و بومزیست و میراث فرهنگی تاریخی و با مشخصات سوسیال-دموکراتیک، یعنی با دو بال دیگر مطالبهٔ آزادی و معنویت (عرفان یا همبستگی اخلاقی- معنوی)، طرحافکنی میشود. نمونهی کار دکتر سامی نشان میداد که او در دوران کوتاه صدر انقلاب در وی ارائهی الگویی معیار و مصداقی از سیاستگذاری و مدیریت در راستای تحقق طرح و برنامه سوسیال-دموکراتیک «شورایی» مدّنظر و مدعای طالقانیها بود.
یاد طبیب جان و روان، شهید کاظم سامی را با نقل توصیفی از دوست او، معلم مردم، علی شریعتی، زنده میداریم؛ این دو دوستی که یکی در 2 آذر (1312) زاده شد و دیگری در 2 آذر (1367) به شهادت رسید:
« دکتر سامی و امثال او در این روزگار سخت در جامعه ما کمیاب و لذا گرانبهایند. اینکه گفتم «کمیاب» بهخاطر این نیست که ما در میان این دو پایگاه روشن و مشخص بیپایگاه ماندهایم که نه در قالبهای کهنهی موروثی توانستهایم مجهز بمانیم و نه قالبهای عرضهشدهی تحمیلی را توانستهایم بپذیریم؛ چرا که برای نسل قدیم تصمیم گرفتهاند و برای نسل نو میگیرند و از اینرو با دلهره، ارزیابی تصمیم و انتخاب خود را به جان خریدهایم تا راه سرنوشت خویش را بی نیاز از دیگران - ولو بههر قیمت- خود آغاز کنیم و ناچار روزنههای امید بیشتری چون این تک-مردان را نداریم تا ما را- که در برزخ میان دو دوزخ گرفتاریم- راهنمایی، یاری و یاوری باشند. هم از اینرو است که بایستی چنین چهرههایی را غنیمت شمریم و آنها را از زندگی و ضرورتهای زندگیشان بهزور هم که شده – بهزور نیاز خویش- بیرون کشیم و ناچارشان کنیم که فقط برای ما باشند و فدای راه ما... » (م.آ.7، شیعه یک حزب تمام، ص112)