9 آذر 1400
ثبت دیدگاه «همه چیز از آب زنده است»
اصفهان نه تنها نماد ایران، بلکه بهتعبیر هانری کربن، یکی از چند شهر «نمادین»، یا نمونه و نشانوار(emblématique) جهان است.
هماز اینرو ،خشکی زایندهرود نشانهی بحران آب و فراتر فاجعهی همهجانبهی محیطزیستی سرزمین و منطقهی ماست. سیاست نادرست «توسعهی» ناموزون و ناپایدار در نیم سدهی اخیر، از سوی طراحان صنعت و کشاورزی نظامها، و سوءمدیریت «انسانی» و «سیاسی» حاکمیتها و دولتهای تاکنونی، ابعاد مضاعفی به این معضل «طبیعی» افزوده است. احداث کارخانجات ذوب آهن و اطفاء آتش با آب شرب، پیش و پس از انقلاب، نمادونشانهی درک مسئولان سیاسی کشور از امر رشدوتوسعه بوده است.
حضور و حمایت قاطع قاطبهی مردم اصفهان از اعتراض مدنی کشاورزان به این اوضاع و مطالبهی حقآبهی چند قرنهشان، و عجز مدیریت بحران در پرهیز از خشونت و سرکوب در جهت تمهید گفتگوی مسالمتآمیز با مردم برای یافتن راهحلی اصولی وعملی، نیز نشانی دیگر از به صحنه آمدن یکپارچهی جامعهی مدنی ایران و مطالبهی ملی مدیریتی لایق، کارشناس، و عادل، برای عبور از «هزارتو»ی بحرانهای کنونی طبیعی، اجتماعی ، و سیاسی کشور است.
🔹گام نخست در این راه نشان دادن بینش و مسیر درست و سپس به کرسی نشاندن بدیل و روشی دگرگونه از امر توسعهی متوازن و متناسب با محیطزیست و عدالت در توزیع منابع محدود حیاتی کشور است و در رأس همه، برونرفت از بحران آب(و سایر عناصر چهارگانهی اولیه!).
برای برداشتن چنین گام کوچکی در راه یک «اصلاح ساختاری»، آیا باید در انتظار انقلابهایی بود که همچون گذشته از راه برسند؟
زمانی زندهیاد مهندس بازرگان میگفت: «آب میخواستیم، (ندادند) سیل از راه رسید!»