20 اسفند 1400
ثبت دیدگاه 14 اسفندماه، ۵۵ مین سالگرد درگذشت دکتر مصدق
با برخاستن دوبارهی «مرغوای جُغد جنگ»های شبهناسیونالیستی در جهان تشخیص ملیگرایی مردمی و مشروعِ دفاعی از شووینیسم تهاجمی و توسعهطلب، از سنخ نژادی-قومی راست افراطی، بیشتر از پیش ضرورت یافته است.
«ملیت» اگر همان هویت فرهنگی و نشانگر روح، ذائقه یا سبک زیستن و بودن یک ملت در طول تاریخ باشد، هنگامی که وجود ملتی از بیرون تهدید شود، دفاع از این هویت و وجود، معنا و جهتی حقانی و مشروع میبابد؛ اما آنگاه که همین هویت مایهی خودپرستی و تحقیر دیگری و تجاوز به قلمرو و حقوق سایر ملل گردد، با نوعی از انواع، نژادپرستی، جباریت، جهانخوارگی، راسیسم و فاشیسم و امپربالیسم روبرو میشویم.
تجربه، روش و سنّت مصدق در تاریخ سیاسی معاصر ایران، نماد ملیگرایی مردمی در سیاست داخلی و استقلالطلبی اصولی در سیاست خارجی بود با طرح شعار «موازنهی منفی» در معرکهی تعارض منافع قدرتهای جهانی و منطقهای بهنفع مصالح ملت و مردم ایران. این نوع ملیگرایی دفاعی مشروع هیچ نسبتی با نژادپرستی آریامهری و کشورگشایی شاهنشاهیها و امپراطوریهای باستان، خلافتهای قرون وسطایی، و نیز انترناسیونالیسم های کمینترنی و توتالیتر مُدرن، نداشت.
نتیجه و محصول نهایی ملیگرایی از نوع دوم، جز جنگ و کشتار و تخریب جمعی نبوده است و از «میهن» مورد ادعا در انتها جز خرابه بهجای نگذارده است.
میراث ملی مصدق اما، بهرغم ناکامی مقطعی، دفاع از منافع و مصالح ملی با روش مدنی و حقوقی مردمسالارانه بود که زمانی توانست، بهتعبیر دقیق مستندساز بیبیسی، تاریخ «امپراطوری نفت» را به پیش و پس از مصدق تقسیم کند!