alt text
احسان شریعتی
فیلسوف ایرانی

همین حالا با من تماس بگیرید



شبکه‌های اجتماعی

بستن
20 اسفند 1400
ثبت دیدگاه

مدافعان زمین در برابر زمان

به‌مناسبت 8 مارس (17 اسفند، روز جهانی زنان)

«بر جایی که از زنانگی اثری نباشد اعتمادی نیست.»
(المكان إذا لم يؤنث لا يعوَّل عليه)

آیا ما مردان درک درستی از مقام زن همچون زن داریم؟ یعنی فارغ از موقعیت یا نسبتی که با مرد دارند (مادر، خواهر، همسر، دختر). به عبارتی دیگر و فلسفی‌تر آیا زنانگی ذات و جوهری است مستقل و متفاوت از مردانگی؟ تصور رایج (و باز شاید مردانه) در بهترین حالت این است که زن مانند زمین مکمل آسمان، نماد ارزش‌هایی چون لطافت و زیبایی و صلح و پذیرش و باروری است و به تعبیر شاعر (لویی آراگون): «زن آینده‌ی مرد-بشر است».

مدافعان زمین در برابر زمان

در واقع اما، تا زن خود سخن نگفته باشد، نمی‌توان زیاد درباره‌ی عیب و هنر «ذاتی»اش سخن راند. مرد اما به‌جای سخنرانی درباره‌ی زن در برون، می‌تواند گوش بسپارد به زن درونش و در اینجاست که ناگهان به‌شکل حیرت‌آوری مرزهای ذهنی قاطع جنسیّت (ژانر) کم کم محو یا در هم تنیده و انسانیتی فراگیر از این میان زاده می‌شود.

در بُعد روانی و فردی «تفاوت» جنسیّتی نه تفکیک ماهوی و منطقی دو «جنس» مجزا (و دارای «فصل ممیزه‌ی نوعی») مانند گیاهان و جانوران، بل‌که در اصل بیولوژیک یک اتفاق ساده‌ی ژنتیک است در «یک» موجود (امری که حتی ارسطوی طبیعت‌شناس از آن غافل بود). از این‌رو، «تفاوت» روانی واقعی «مکمّل» به گونه‌ای است که در هر مرد یک زن و در هر زن یک مرد «نیمه‌ی دیگر» یکدیگر اند. پس در اینجا، بنابه فرمول روانکاو لاکان «زن وجود ندارد»، و چنان‌که سیمون دوبوار می‌گفت: «زن به دنیا نمی‌آییم، بل‌که (در جامعه) زن می‌شویم».

«زن» همچون ذات ذهنی مجزا اتفاقی است که در جامعه روی می‌دهد و سازندگان «گفتمان»های گوناگون «درباره»ی زنان، مردان اند. مردان با مماشاتشان در برابر تبعیضات علیه زنان مسئول نه «وهن» در مورد جنس دیگر، که سکوت در برابر توهین به خودشان اند. دفاع از حقوق زنان در جامعه و مطالبه‌ی مساوات و انصاف و رفع کلیه‌ی تبعیض‌های جنسیتی و احترام به آزادی و حق انتخاب زنان در شیوه‌های پوشش و تحصیل و سفر و سکونت و معیشت و..، احترام به مقام آدمی در هستی و انسانیّت مشترک در جامعه است. و در کشورهایی که سر بریده‌ی زنان و دختران «خویش» را جسورانه در شهر می‌گردانند، شرم همزیستی در سرزمین مشترک چه می‌تواند بگوید؟

صدای مسلط عقلانیت مسلّط تاریخ جامعه‌ها تاکنون «مذکر» بوده است (لوگوفالوسانتریسم دریدا). اکثر جبّاران حاکم جنگ‌افروز تاریخ «برادر» بوده اند (به‌جز استناهایی چون خانم تاچر، به تعبیر رنو، خواننده‌ی فرانسوی). زمین از این جباریت و جنگ‌ها بس صدمه دیده است. خشکسالی و رویش کویر خطری است که جهان را تهدید به سترونی و تباهی می‌کند. آیا هنوز زمان آن فرانرسیده که زنان بیش از پیش در تعریف از خویش و دفاع ار زمینی طبیعی تر و جهانی انسانی‌تر سخن بگویند؟



فرم ارسال دیدگاه