alt text
احسان شریعتی
فیلسوف ایرانی

همین حالا با من تماس بگیرید



 

شبکه‌های اجتماعی

بستن
6 تیر 1402
ثبت دیدگاه

و اما آموزهٔ او چه بود؟

در 46مین سالیادِ «ش.م.ع.»
 
امسال بار دیگر به‌دلیل شرایط ویژهٔ کشور مراسم مرسوم سالیاد دکتر شریعتی از سوی بنیاد وخانواده به‌شکل رسمی در مرکز برگزار نشد. به دعوت علاقه‌مندان آن معلم مردم اما در روستای مزینان، خاستگاه خانوادگی وی و نیز از سوی فرهنگیان در شهر سبزوار نشست‌هایی برگزار شد و قرار بود بنده سخن بگویم. مقامات امنیتی محل لیکن ناگهان پیش از مراسم اطلاع دادند که دستورالعمل آمده که فلانی نمی‌تواند سخن بگوید. در نتیجه در هنگام تشکر از حضور مردم در این نشست با اشاره به همین محدودیت عرض کردم که بیان را شاید بتوان ممنوع ساخت اما اندیشیدن را مگر می‌توان؟ ادامهٔ بزرگداشت و گفتگو سپس در نشست‌های محدودتر و خانگی با فرهنگیان سبزوار ادامه یافت.

و اما آموزهٔ او چه بود؟

در بازگشت به تهران در خیابان شریعتی دیدیم که شهرداری بنرهایی نصب کرده بود حاوی نقل قول‌هایی "دربارهٔ" شریعتی همچون یک «چهرهٔ پرسوز و پیگیر برای حاکمیت اسلام»! یاد مراسم سال 60 افتادم که به منزل دکتر شریعتی حمله شد و پدر وی استاد محمدتقی لحظه ای بیهوش و بنده هم از پی ضرب و جرح نیروی فشار به بیمارستان شریعتی منتقل و در آنجا پرسنل بیمارستان با تعجب می‌پرسیدند پس چگونه در همان ساعات تلویزیون از شریعتی تجلیل می‌کند!
آیا این نوع استفاده های سوء و دفاع های بد بیشتر برای بی‌اعتبار کردن شخصیت‌های فکری ملی و مرامی نیست؟ واقعیت این است که اگر مردم از اندیشهٔ شریعتی در زمان نهضت و انقلاب استقبال کرده بودند و به تعبیر آقایان به درد دوران «تخریب» می‌خورد، در دوران «تأسیس» نظام تا کنون میراث فکری او و به‌طور کلی نواندیشی دینی و روشنگری مذهبی از سوی گفتمان و کلام رسمی نظام و حاکمیت به‌عنوان اندیشه‌ای «التقاطی» و غیرناب یا غیرشرعی-غیرفقاهتی حذف و طرد شد. نام شریعتی اما همچنان به‌طور صوری بر برخی خیابان‌ها و مدارس و بیمارستان‌ها و.. ماند و در همه جا نتوانستند (همچون ارومیه و ..) حذف کنند و یادگار همان دوران آغازین انقلابی است که هنوز در آن همهٔ گرایش‌های فکری ملی و مردمی حضور داشتند.

برغم غیاب مراسم رسمی و متمرکز در این ایام 46مین سالیاد شریعتی، نشست‌ها و نوشتارهای بسیاری بیشتر «پیرامون» او، خواه با نقد و بررسی «تأثیرات» میراث فکری و یا حملاتی و دفاعیاتی له و علیه «شخص» وی برگزار و منتشر شده است. به موضوعیت اندیشه و فعلیت طرح‌افکنی و راهکار وی در موقعیت کنونی و در برابر معضلات و بحران‌های جاری برای رفع موانع و شکستن بن‌بست‌های وضع موجود، کمتر  پرداخته شد.

موضوع اندیشهٔ‌ شریعتی، فراسوی حاشیه‌پردازی‌های «پیرامونی»، فراخوان به نوعی خودآگاهی است و نقد باخودبیگانگی یا به تعبیر وی «استحمار» کهنه (تحجر شریعت، تصلب فقاهت و استبداد سنت دینی) و استحمار نو («آگاهی کاذب» ایدئولوژی‌های مدرن). جهان‌بینی یکتاگرایی یا «توحیدِ» وی «زندگی» را با «نان، آزادی، و فرهنگ» (در برابر زر و زور و تزویر) تعریف می‌کرد؛ همان تثلیث عدالت(سوسیالیسم منهای دولت گرایی)، آزادی (منهای سرمایه داری) و عرفان (نه تصوف بلکه جوهر اخلاقی-معنوی همهٔ ادیان و "خداپرستی منهای آخوندیسم")، تا بتوان سپس به «ایمان و دوست داشتن» راستین رسید. ما هنوز و بیش از دیروز  به این نقد، امکان نوزایی فرهنگی و پیرایش‌ دین از خرافه و امتناع، ارتجاع و استبداد سنتی-و-بنیادگرای دینی نیازمندیم، و به آن روایت از مذهب که ما را به دوستی میهن و مردم، زن و زندگی، آزادی و برابری، توسعه و تعالی فراخواند.

در سطح جهان‌روا و فراگیر نیز، در عصر «پساها»یا پایان ایدئولوژی‌های پسادینی و «واسازی فراروایات»‌ که فصل تشکیک و نومیدی است، و بی اعتقادی به امیدهای واهی گذشته، خواه در سده های وسطی و خواه در عصر مدرن (زیر سیطره ایمان و یا حاکمیت عقل)، نیاز داریم به «امید»ی نو و ایمانی دیگر، از سنخ «مسئولیت»(نسبت به هستی-طبیعت)، «ارج‌شناسی»(نسبت به دیگری)، و«یکتویی»(متکی به خود).

خوانش و روش موسوم به «نوشریعتی» در این راستا و با چنین چشم‌اندازی در این سالیاد، به بزرگداشت واقعی یعنی نقد و بررسی اندیشه و ارتقا و اعتلای راه آن آموزگار، "با و در برابر او"، می نشیند.



فرم ارسال دیدگاه